مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

باران

باران، قصیده واری

- غمناک -

آغاز کرده بود.

 

می خواند و باز می خواند،

بغض هزار ساله ی درونش را

انگار می گشود

اندوه زاست زاری خاموش!

ناگفتنی است...

این همه غم؟!

ناشنیدنی است!

***

پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟

گفتند: اگر تو نیز،

از اوج بنگری

                               خواهی هزار بار از اوج تلخ تر گریست!

****


ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را

اینگونه به خاک ره میفکن ما را

ما در تو به چشم دوستی می بینیم

ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

ای مرغ سحر، چو این شب تار،****بگذاشت ز سر سیاهکاری

وز تحفه روح بخش اسحار****رفت از سر خفتگان خماری

بگشود گره ز زلف زر تار ****محبوبه نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدار****واهریمن زشتخو حصاری

یاد آر ز شمع مرده، یاد آر

ای مونس یوسف اندر این بند****تعبیر عیان چو شد تو را خواب

دل پر ز شعف، لب از شکر خند****محسود عدو به کام اصحاب

رفتی بر یار خویش و پیوند****آزاد تر از نسیم و مهتاب

زان کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصال احباب

اختر به سحر شمرده یاد آر

چون باغ شود دوباره خرم****ای بلبل مستمند مسکین

وز سنبل و سوری و سپرغم****آفاق نگارخانهٔ چین

گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو داده ز کف قرار و تمکین

زان نوگل پیش رس که در غم****ناداده به نار شوق تسکین

از سردی دی، فسرده یاد آر

ای همره تیه پور عمران****بگذشت چو این سنین معدود

وان شاهد نغز بزم عرفان****بنمود چو وعد خویش مشهود

وز مذبح زر چو شد به کیوان****هر صبح شمیم عنبر و عود

زان کو به گناه قوم نادان**** در حسرت روی ارض موعود

بربادیه جان سپرده ،یادآر

چون گشت زنو زمانه آباد ****ای کودک دوره طلایی

وز طاعت بندگان خود شاد****بگرفت ز سر خدا ،خدایی

نه رسم ارم ،نه اسم شداد **** گل بست زبان ژاژخایی

زان کس که ز نوک تیغ جلاد****ماخوذ بجرم حق ستایی

تسنیم وصال خورده ،یادآر

 

نظرات 11 + ارسال نظر
hadis جمعه 15 مهر 1390 ساعت 11:49 http://hadi703good.mihanblog.com

خب چطور بود؟؟؟؟؟آپمو می گم
اگه علاقه ای به کتک و کتک کاری داری .. من حاضرم
بابا عذر خواهی که کردم
کاراته ام عاااااااااااالیه تو چی ؟؟؟خبرم کن بیایم همو بزنیم
بگی هااااااااا
..................وووووووووووووووووووووووووووی
ووووووووووووووووووووی
ووووووووووووووووووووووووووی
وووووووووووووووووووووووووی
ووووووووووووووووووووووی
ووووووووووووووووی
ووووووووووووی
وووووووی
ایرج تو رو بخدااااااااااااااا
وووووی

.
.
.
!!!

سمیه شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 12:30

بسیااااااااااار عاااااااااااالی عزیزم........

واااااااااااااااای داداشی من عاشق بارونم........
وقتیبارون میاد زودی میرم زیر قطره هاش دعا میکنم اخه خیلی زود به استجابت میرسه
دلت شاد باشه عزیزم.....

دریا سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 14:41 http://darya2.blogfa.com/

سلام

دوست عزیز مدتیه سایه تون سنگین شده .ولی مشکلی نیست من میام .آپت شعر غمگین ولی زیبا وپر احساسی بود .موفق باشی.

فاطیما دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 15:52 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداش ایرج
من اپم
خوشحال میشم قدم به جاده ی احساسم بزاری و با احساس سبزت جاده ی منو سرسبزتر کنی................

منتظرتم

هر چی ارزوی خوبه مال تو...................

فاطیما شنبه 10 اردیبهشت 1390 ساعت 01:49 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداشی ایرج
خوفی؟؟؟

داداشی؟؟؟ داشتیم؟؟؟ من الکی میگم دلم تنگ شده دیگه؟؟؟!!!
باشه باشه......
قهل کنم باهات؟؟؟!!!
خدا نکنه کمرت بشکنههههههه
واااااااااااای اره منم مردم از این همه درس سخت..........

داداشی این هفته وقت نشد بیام بهت بگم و تو هم میری دانشگاه......
هفته دیگه ایشالله میام برات می نویسم............
چشم حتمااا...
از دست شماها....

مراقب خودت باش

تو هم شاد باشی...............

یا حق....

فاطیما پنج‌شنبه 8 اردیبهشت 1390 ساعت 02:36 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااااااااااام داداش ایرج
خوفی؟؟؟
دلم برات تنگیدددددددددددددددده بود
چه خفرا؟؟
خوش میگذره؟؟؟

یه کار کامپیوتری داشتم باهات فردا میام میگم
الان خیلی خستم
امروز از صبح تا شب دانشگاه بودم و امتحانم داشتممممممممم

وااای مردممممممممممممم

بعد میام دوباره
فخط اومدم بگم خیلی با معرفتی
حاضریتو زدم

فعلا
شاد باشی................

سلامم
خبر خاصی نیست فقط این ترم کمرمون شکستهه
جونم؟! کار کامپیوتری؟! ما درخدمتیم دربست

ناصر شنبه 3 اردیبهشت 1390 ساعت 14:51

در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه

به جز اندوه و تنهایی کسی با من نمی جوشه

کسی حالم نمی پرسه کسی دردم نمی دونه

نه هم درد و هم آوایی با من یک دل نمی خونه

از این سرگشتگی بیزارم و بیزار

ولی راه فراری نیست از این دیوار

برای این لب تشنه دریغا قطره آبی بود

برای خسته چشم من دریغا جای خوابی بود

در این سرداب ظلمت نور راهی بود

در این اندوه غربت سرپناهی بود

شب پر درد و من از غصّه ها دلسرد

کجا پیدا کنم دلسوخته ای هم درد

سلام دادش گلم شعرت هم مثل چشات خیلی قشنگه دلم برات یه ذره شده " خودم چطورم ؟ داداس دیگه واسه خودمون شدیم پیشکسوت و بروبچ آشخور که تازه میان ازمون چیز یاد میگیرن خلاسه دست پرورده ایم داداس ... فدات بوس بوس بووووووس بای بای....

سلام داداش ناصر
ارادتمندیم

فاطیما شنبه 3 اردیبهشت 1390 ساعت 02:20


سلام داداشی ایرج

من اپم
خوشحال میشم قدم به جاده ی احساسم بزاری و با قدم های قشنگت جاده ی منو مهتابی کنی..........

منتظر قدم های مهتابی ت هستم
هر چی ارزوی خوبه مال تو.............................[گل

چشم ابجی
حتما میام

مریم جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 20:54

زیبا بود داداشی

خیلی زیبا
لحظاتت طلای و قشنگ

فاطیما جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 12:49 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداشی
ممنون که خبرم کردی

خیلی قشنگ بود..................
انگار سبکش با بقیه شعرات فرق داشت............

مراقب دل مهربونت باش
هر چی ارزوی خوبه مال تو............

سلام
مرسی ابجیییییی
این شعر از دهخداست
ما رو چه به شعر گفتن
وووووووی

علیرضا]پسر نابغه[ جمعه 2 اردیبهشت 1390 ساعت 12:31 http://www.pesarenabeghe.javanblog.com

سلام
احساس!
خب خودت گفتی احساستونو در مورد شعرم بگید منم گفتم دیگه غیر اینه؟!
ولی خداییش قشنگ بود دستت درد نکنه.
واااای چه افتخاری!!!
من اولین کسی بودم که به این پست نظر دادم

سلام داداشی
خیلی خوش اومدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد