مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

جان آسمانی تو...

 ای فرزند آدم...
دل به دنیا مبند... و با دنیا انس مگیر...
دنیا بسیار کوچکتر از آن است که...
پاداش و مزد حتی لحظه ای از خاطر تو باشد
و بهای حتی پاره ای از دل تو شمرده شود
جان آسمانی تو جز من قیمتی ندارد
و جز بهشت من هیچ چیز نمی تواندهزینه وجود تو را جبران کند
حالا بیا که خاک پر از ربنا شود...تا سنگ در مسیر عبورت طلا شود
حالا بیا که غربت شبهای بی کسی...با چشم های روشن تو آشنا شود
شهری که در سکوت سیاهش شکسته بود...وقتش رسیده با نفست هم صدا شود
وقتش رسیده ماه برقصد به دور تو...وقتش رسیده پنجره رو به تو وا شود
ای کاش روز آمدنت دل حضور داشت...تا مثل یک پرنده به راهت رها شود
قسمت کنی میان همه آب و دانه را...آن گاه دل کنار تو غرق خدا شود...
ادامه مطلب ...