مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

((پرسه در لحظه های دلواپسی ))

سلام

من ایرج

پسری همیشه غمگین و دلتنگ...

 و عاشق برف

اه ..... گفتم برف امسال برف زیادی نبارید

مثل این که برف هم باهام قهره



بالاخره امتحانات این ترمم تموم شد واقعا این فشار و استرس امتحانات ادمو پیر میکنه

ولی نمره هام خوب شدن

از این که به دفتر خاطراتم سر میزنید و برام احساسات قشنگتونو مینویسید

خلی ممنونم





یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد درونم کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق
مرحم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت

تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت

دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت

-----------------------------------------------------------------------

تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا فریاد من
شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها گردید آخر
مزار آرزویم
خشک و بی بارم پس ثمرم کو
آن شادابی آن برگ و برم کو
دور از یاران بی توشه و برگم
همخانه محنت همسایه مرگم
بر رخسارم غبار غم نشسته
طوفان از من چه شاخه ها شکسته
چو نهال زهر آلوده همه کس از من بگریزد
نه کسی با من بنشیند نه کسی با من آمیزد
گویم غم خود را با خار بیابان
در سینه نهفتم اسرار بیابان
در دل شب سکوت صحرا بود غم افزا آه
از تو جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه
تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا فریاد من
شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها گردید آخر
مزار آرزویم...

...
نظرات 42 + ارسال نظر
فاطیما پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 12:09 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااااااااااااااااام داداش ایرج

میدونستی اخررررررررررررررررررر معرفتی؟؟؟؟
خیلی گلییییییییییییییییییییییییی
خوشحالم داداشی به خوبی تو دارم

حتمااااااااااااااا برات دعا میکنم
خوشبختی تو ارزوی ماست..................

برات از صمیم قلبم ارزوی سلمتی و شادی و موفقیت و خوشبختی میکنم........

تو بهترینی و لایق بهترین ها..................

مراقب دلت باش
هر چی ارزوی خوبه مال تو......................

سمیه چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 20:24

سلام داداشی ایرج خوبی؟

دلمون هواتو کرد گفتیم جویای احوال داداشی جونم بشم...

لحظه هات قشنگ.....

وروجک

مرسی از حضورت

فاطیما چهارشنبه 20 بهمن 1389 ساعت 13:55 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداشی.......................

اخه ازت توقع نداشتم داداش ایرج....!!!!
با درد و دل کردن شاید نتونی اون غم اون دلتنگی اون دل گرفته رو حل کنی....ولی حداقلش میتونی سبک شی.....و با سبک شدن فکر و خیال و روح و قلبتم اروم میشه....
همه ی مشکلات و گرفتاری های ما رو خدا حل میکنه و بس.....من یا بنده های دیگه خدا فقط بنده هاشو اروم تر می کنیم.....
من اگه ناراحت میشدم و اعصابم داغون میشد از درد و دلای پر از غم مسافرام هرگز بهشون نمی گفتم بیاین و غم هاتونو اینجا بریزین و باهام حرف بزنید تا بلکه اروم تر بشید و بعد اینجا رو ترک کنید......
من خودم ته ته ته غم بودم و میفهمم چی توو دل پر از غم همه ی مسافرامه....و نمی خوام کسی مثل فاطیما همه زندگیش و جوونیش توو غم باشه.....
میدونم....گاهی ادم می خواد تنها باشه و درد و دل و غم و دلتنگیش برا خودش باشه...این لازمه....ولی نه این قدر که داغون شه....
دنیا ارزش هیچی رو نداره داداشی
مداد رنگی های سیاه و سفیدتو بشکن....به دور و برت نگاه کن و طرح رنگی به زندگیت بزن....
حرفایی که همیشه بهت گفتم یادت باشه..........
اون کاری رو بکن که اروم و سبک بال میشی....
فاطیما و جاده ی احساسش همیشه با تو و تموم مسافراشه و تنهاشون نمیزاره....
هر وقت خواستی من هستم...........
ممنون از دعای قشنگت
یا حق........

مریم سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 21:59 http://mrhonar.mihanblog.com/

سلام
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرگ تدریجی واژه ها!
.
.
.

آپم
.
.
.
.
و منتظر حضور سبزتان[گل]

فاطیما سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 17:09 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداشی
خوفی؟؟؟
چی شدددددددددددددده؟؟؟
چرا این قدر غمگینی؟؟؟
دلم گرفت.....
نبینم این طوری باشی؟؟؟
بیا باهام بحرف داداشم.....
حیلی نگرانتم................................
منتظرت هستم
مراقب خودت باش......
یا حق....

اجازه هست صابخونه؟!!؛غوغام سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 16:25

سلام داداشی خوبی ایرج؟چیکار میکنی با دل تنگیا؟!

متنی که برا فاطیما جون گذاشته بودی واقعا محشر بود

غمگین بود ولی من خیلی خوشم اومد بخصوص که وقتی داشتم میخوندم دلم گرفته بود
ایرج یادت که نرفته

یادم باشد ویادت نرود که همه ی ما برای یکبار ایستادن هزاران بار افتاده ایم.
________________عمر غم هات کوتاه داداش گلم

ღஜ ســـحـــر ღஜ سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 13:11 http://gham-zadeh.blogfa.com

سلام

ممنون که وبلاگم سر زدی ...

منم خوشحال تو این دنیای مجازی هنوزم پیدا میشن کسانی رو که خدا رو فراموش نکردن

وبلاگت خیلی زیباست ... امیدوارم نمره هات عالی بشه ... امتحانات هم خودش شیرینه ... گاهی یادشون می افتم دلتنگ میشم

همه اینها خاطره اس ... لحظه به لحظه اش

موفق باشی ... دوست عزیز

بازم بهم سر بزن

سلام
مرسی
باشه سر میزنم

مریم دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 22:00 http://mrhonar.mihanblog.com/

سلام داداشی

رفتم وب فاطیما کامنتتو دیدم کلی دلم گرفت

این نیز بگذرد

توکل کن بخدا

مطمئن باش اون هواتو داره حتی وقتی که خودت هوای خودتو نداشته باشی

لحظه هات شاد داداشی

مهر دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 19:07

رابطه هازمانی زیبا میشوند که برای یادکردن هیچ دلیلی نباشدجزدلتنگی......

مهر دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 19:04

سلااااااااااام داداشی خووفی؟یعنی به خاطر فایماجونم ما رو قبول میکنی؟؟؟(دوستای فاطیما دوستا من هم هستن!!!!)زودباش بگو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شوخی کردم داداشی.....دلم گرفته گفتم یه سربه داداش ایرج بزنم ببینم درچه حاله.....کجایی؟؟خوبی داداشی؟

سلام
مرسی از حضورت
ممنون بد نیستم

الهام دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 18:50 http://sampad82.blogfa.com

سلام...
عوضش امسال شهر ما برف اومد غیره منتظره!خیلی زیاد...
راسش ایرج خان...من نفهمیدم...منظورم اینه که الان شما با خوندن پست من احساس بدتر از قبل داشتین یا سبک شدین؟

فاطیما دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 13:25 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

داداشی من اپمممممممممممممم
خوشحال میشم بیای و نظر قشنگتو برای دل نوشتم به یادگار بزاری
شاد باشی
هر چی ارزوی خوبه مال تو............

چشم ابجی
میام

فاطیما دوشنبه 18 بهمن 1389 ساعت 13:24 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام داداشی
خوفی؟؟
چی شده؟؟؟
نبینم دلت بگیره هااااااااااااااااااااا
حتمااا برات دعا میکنم
بیا باهام بحرف تا اروم شی..............


.......................
دلم تنگیده

مهر یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 18:54

واای فدات شم داداشی...خواهش میکنم من که کاری نکردم....الهههههههههی چرا دلت خونه؟؟؟چشم روچشم حتما میام بازم ..ولی دیربه دیرمیتونم بیام.....ازحالا پیشاپیش معذرت میخوام داداشی....

چیزی نیست یکم دلم گرفته همین

مهر یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 18:50

مهمه وقتی پاتو توزندگی کسی میزاری واز زندگیش عبورمیکنی وقتی که مهلتت تموم شدوفقط ردپات موند...اونقدر اون ردپاخواستنی باشه که به کسی اجازه نده پاشو روردپات بزاره.....داداشی چرا ناراحتی؟؟؟خداروشکرکه امتحاناتم تموم شدن وازامتحانات راضی بودی....

قشنگ بود

مهر(جاده احساس) یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 18:46

کاش میشد همچو آوازخوش یک دوره گرد زندگی را باردیگر دوره کرد......

نگار شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 18:03

منم لینکت کردم
امیدوارم بتونی دوست همیشگی من بشی
دوباره به من سربزن وخوشحالم کن

نگار شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 12:11

سلام ایرج جان خوبی خوشی سلامتی؟
خیلی خوشحال شدم به وبم سرزدیا؟
توی وبت نوشتی پسری همیشه غمگین ودلتنگ چرا؟
اگردوستداشتی منوبه اسم وبم بلینک ومن توروبه چه اسمی؟

کجای وبلاگم نوشتم!!!

نگار جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 22:34 http://www.negar-1372.blogfa.com

سلام اقاایرج وب خیلی قشنگی داری اگربه من هم سربزنی خوشحال میشم

مریم جمعه 15 بهمن 1389 ساعت 11:06 http://mrhonar.mihanblog.com/

سلام

داداشی ایرج

ممنون از حضورتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد