مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

مرز خواب



از مرز خوابم می گذشتم،

سایه تاریک یک نیلوفر

روی همه این ویرانه ها فرو افتاده بود .

کدامین باد بی پروا

دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟

***

در پس درهای شیشه ای رؤیاها،

در مرداب بی ته آیینه ها،

هر جا که من گوشه ای از خودم را مرده بودم

یک نیلوفر روییده بود .

گویی او لحظه لحظه در تهی من می ریخت

و من در صدای شکفتن او

لحظه لحظه خودم را می مردم .

***

بام ایوان فرو می ریزد

و ساقه نیلوفر برگرد همه ستون ها می پیچد .

کدامین باد بی پروا

دانه نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟

***

نیلوفر رویید،

ساقه اش از ته خواب شفّا هم سرکشید

من به رؤیا بودم

سیلاب بیداری رسید

چشمانم را در ویرانه خوابم گشودم

نیلوفر به همه زندگی ام پیچیده بود

در رگهایش من بودم که می دویدم

هستی اش در من ریشه داشت

همه من بود

کدامین باد بی پروا

دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد

نظرات 45 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 19:07 http://narooo.blogfa.com/

پدر ...


پدر مشغول تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر 4 ساله اش تکه

سنگی برداشته و بر وری ماشین خط می اندازد .

مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و چندین مرتبه ضربات محکمی بر دستان کودک

زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود در بیمارستان کودک به دلیل

شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتی کودک پدرخود را دید با چشمانی آکنده از درد از او پرسید : پدر انگشتان من کی دوباره رشد می کنند ؟

مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ،

به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین .

و با این عمل کل ماشین را از بین برد و ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته بود :

( دوستت دارم پدر ! )

مریم شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 17:05 http://mrhonar.mihanblog.com/

سلام
داداشی ایرج

آپم

منتظر حضورت

خدایارت

فاطیما شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 13:00 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااام داداش ایرج
قربووونت داداشی
خیلی با معرفتی
من که کاری نکردم
نگار جونم مثل خواهر خودمه

واااااااااای داداشی برف اومده؟؟؟
اینجا هم اوووووووووومده
هووووووووورااااااا.....

به به مهر جونم که اینجاست
دلمون تنگیده بود دخترررررر...........

شاد باشی داداش خوبم....

نساء شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 12:58 http://tanhae.com

سلام ایرج خان داداش گلم من نسا هستم منتهی آدرس سایتم همون آدرسی هستش که میخواستی سایت عاشقانه تنهایی...

ببخشید دیر شد به امتحانش می ارزه یه سری به اونجا بزن زود ثبت نام کن اگه اسم کاربری منو دیدی برام پیام خصوصی بده واما درمورد فاطیمای قشنگم می خواستم بگم نیازی به معرفی شما نبود من از قبل میشناسمش گاهی قدم رنجه میکنه وبه وبم سرمیزنه اگه ازسایت تنهایی خوشت اومد فاطیماجونمو هم دعوت کن بیاد مطمئنم خوشت میاد
خوشحال شدم بیشتر باهات آشنا شدم

درپناه ایزد منان

ممنونم که سرزدید توکلت علی الله....

سمیه شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 10:59

آرزو می کنم غم های دلت برن زیر اولین برف زمستونی

و دلت سفید و همیشه بدون غم بمونه . .

منم ارزو میکنم خوشبخت بشی
ممنونم به خاطر ارزوی قشنگت

سمیه شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 10:58

سلام مرسی داداشی ایرج......

به به میبینم که داره برف میاد داداشیه ما هم که برف رو خیلی دوست داره.....

خدا جونم ممنونم ازت به خاطر نعمت به این بزرگی....

سلام
اره برف اومده نیم متر شایم بیشتر
من عاشق برفم
اره باید شکر کنیم
مرسی از حضورت

مهر شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 09:44

وقتی که میگویی دوست دارم اول روی این جمله فکرکن شایدنوری راروشن کنی که خاموش کردن ان به به خاموش شدن اوختم شود...!!

قشنگ بود

مرسی

مهر شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 09:41

سلاااااااااااااااااااام داداشی...چطوری؟اوضاع واحوال؟چه خبر ا؟؟راستی نوشتتم عالی بودا.....

خوبیم خدا رو شکر
خواهش میشه

نگار شنبه 23 بهمن 1389 ساعت 01:10

خدانکنه داداشی
باشه دیگه سعی میکنم عصته نخورم

اره
ابجی نگار
خوشحالم که با فاطیما اشنا شدی
یه چیزی قدر این ابجی جون منو بدونیا
یه فرشتس

فاطیما جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 23:44 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااااااااااااااااام داداشی
خوفی؟؟؟
چه خبرا؟؟؟

ممنونم از حضورت...........
به به....
میبینم که داره برف میاااااااااااااااااد
خوش به حااااااااااااااالت...منم می خواممممممممممممم

یه گوله برف پرت کن بیااااااااااااد

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

اخر معرفتی داداش ایرج.....................
شاد باشی...........

مهدیه جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 21:40 http://mhdh.blogsky.com

پنجره ای نشانم دهید تا من برای همیشه نگاه منتظر پشت آن باشم.
پنجره ای نشانم دهید.
من خانه ای دارم با چهار ضلع بلند آجری
روشنایی خورشید را از یاد برده ام
آسمان پر ستاره را نیز.
......پنجره ای نشانم دهید.
پنجره ای که پرواز گنجشکان را از پشت آن تماشا کنم
و خوشبختی مردمان را و گذر فصلها را.
در کوچه ما خانه ها را بی پنجره می سازند

سلام
ابجی مهدیه
خوش اومدی مرسی سر زدی

نگار جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 21:09

سلام اقاایرج
ازتوی وب یکی ازبچه ها.حالادرست یادم نیست اسم وبش چی بود
نکنه ناراحتی!

نه ناراحت برا چی؟
همین طوری پرسیدم

سمیه جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 20:42

داداشی ایرج مرسی که دعوتم کردی....

داداشی شعر های خودت معرکه و بهترینه....

می تونم خواهش کنم این دفعه از شعر های خودت بزاری تو وبت که ما استفاده کنیم؟....

واقعا دلنشین و لذت بخشه......

بابا
من که شاعر نیستم اخه

سمیه جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 19:58

سلاااااام داداشی ایرج چطوری خوبی؟


عالیییییییییییییی بود و دلنشین....

عکسش خیلی قشنگ بود...

لحظه هات قشنگ....

سلام
مرسی بد نیستم

دریا جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 17:36 http://darya2.blogfa.com/

♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ ♥ [گل] *★ [گل]★ ♥ [گل] *★ ♥

۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸.
................ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
..................... ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
........................... ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
................................... ۞۞۞۞۞۞۞
۞•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥*•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥*•۩▓
۞*
۞•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥*•۩▓۩▬►♥•۩▓۩▬►♥*•۩▓
................................... ۞۞۞۞۞۞۞
........................... ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
..................... ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
................ ۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
۞*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•*´`*•.¸¸.•**´`*•.¸¸.*´`*•.¸¸.

دریا جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 17:36 http://darya2.blogfa.com/

سلام

دوست عزیز خیلی زیبا بود هم شعرت .هم تصویر مداد رنگی ها ولی ای کاش سفید هم داشت شاید بشه برف را نقاشی کرد.امیدوارم سادی مثل نیلوفر در تمام زندگیت بپیچه.

مرسی دریا جان که سر زدی بهم
رنگ سفید رنگ قلب همه ادمای خوبه

مریم جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 14:41 http://mrhonar.mihanblog.com/

سلام آقای ایرج

خوبین؟؟

آپ زیبایی بود
خیلی ممنون از دعوتتون

مداد رنگیاتم خوشگل بودن

جمعه ت طلایی

سلام خواهر کوچیکه

فاطیما جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 13:22 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااااااااااام داداش ایرج گل گلاب
چطوری داداشی؟؟؟
خوفی؟؟؟
ممنونم که خبرم کردی

واااااااااااااااااااای
عااااااااااااااااااااااااالی بود.............
مخصوصا عکسش.....
مداد رنگی های رنگی............................!!!!

خدا جووووووووووووونم؟؟؟
دانه ی نیلوفر رو بزار توو دل داداش ایرجم توو بیداری
بهش خوشبختی و شادی و ارامش بده
ارزوی من همه خوشبختی اوست..............................

مراقب خودت باش داداشی
لحظه هات قشنگ و نیلوفرانه...................
هر چی ارزوی خوبه مال تو.........

سلام
ابجی جونم
خیلی خوشحالم که اومدی
ما یه دونه ابجی بیشتر نداریم که

مرسی به خاطر دعای قشنگت

الهام جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 13:13 http://sampad82.blogfa.com

سلام...خیلی قشنگ بود...
خیلی

سلام

مرسی قابل شما رو نداره

مهسا جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:16 http://walker.blogsky.com

سلام ایرج جان
این از اشعار خودته
چقد به دل میشینه مث خودت که دلنشینی

نه بابا من که شاعر نیستم
گهگاهی شعر مانندی میگیم حالا
واسه دل خودمون

مرسی لطف داری شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد