مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

می رهم از خویش

می رهم از خویش و می مانم زخویش
هرچه برجا مانده ویران می شود
روح من چون بادبان قایقی
در افق ها دور و پنهان می شود ......




آنچه می خواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم . آنچه دوست داریم، نداریم. و آنچه را داریم، دوست نداریم. وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم.ساعت ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد...

نظرات 109 + ارسال نظر
مهااااااا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 09:16 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

مهم نیست کـه:

کی باشیم.کجا باشیم.چطور باشیم!!!

مهم اینه که:

با هم باشیم.به یاد هم باشیم.برای هم باشیم!!!

قشنگه

مهااااااا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 09:15 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

وای اگر بار دگر دل بسته باشی بر کسی ای همیشه جاودان....در شبم در خواب هایم در تمام در لحظه های انتظارم در گفت گو هایی که با غیر تو دارم من چه خواهم کرد بی تو.......

وای اگر دستی بجز من بفشارد دستهایت وای اگر غیری بجز من بسته راه خوابهایت وای اگر بر دیگری دل بسته باشی ........

رشته ی الفت از این دیوانه بگسسته باشی .........

من چه خواهم کرد بی تو.........

خیلی زیبا بود
مرسی

زهره سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 22:13

آره داداش ایرج..........منو زد..من چیزی نگفتم بهش...
فقط خستم..دیگم چیزی نمیگم..دعا کن بمیرم داداشی..............

توروخدا منو ببخش...به خدا نمیخواستم کسی ناراحت شه..

شرمندم خیلی....

توکلت به خدا باشه خواهر گلم
خدا روح مادرتو بیامرزه

زهره سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 22:09

سلاام داداش ایرجمممم....خوبی؟؟

شرمنده....ببخشید ناراحتت کردم...

سلام
ممنون
خواهش میکنم
اون کامنتت رو توی وبلاگ فاطیما خوندم واقعا ناراحت شدم
انشاالله همه چی حل بشه.

مصطفی سه‌شنبه 12 دی 1391 ساعت 18:14 http://ghadamhaye-barani.mihanblog.com

سلام
داداش با افتخار اینک شدی دوس داشتی منو با اسم وبم لینک کن

سلام اقا مصطفی
ممنون بابت لینک
بله چشم.

مهااااااا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 11:24 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

قربونت بشم داداش گلم منم خب معذرت خوااااستم الانم می گم ببخشیدداداش جووووووووونم حالا اشتی اشتی اشتی؟؟؟

خدا نکنه
مگه قهر بودم؟؟!!
مرسی از حضورت

مهااااااا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 10:17 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

امد سلام گفت و به چشمم نگاه کرد
یعنی به خاطر هیجانش گناه کرد

تا ان زمان تمام خیالم سپید بود
امد و تمام دلم را سیاه کرد

تنها دلیل عشق من و او نگاه بود
با این فریب قلب مرا سر به راه کرد

راهی برای رد شدن از این مسیر نیست
تقصیر او نبود دلم اشتباه کرد

مرسی

مهااااااا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 10:16 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد

من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد

این من که با هر ضربه ای از پا در آمد

تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد

تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد

تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد

عالیی

مهااااااا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 10:15 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

زیر بارون راه نرفتی تا بفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه و تا بفهمی از کی میگم

چشمای اون زیر بارون سر پناه امن من بود

سایه بون دنج پلکاش جای خوب گم شدن بود

تنها شب مونده و بارون همه سهم من این بود

تو پرنده بودی من سرو همه ریشه هام تو زمین بود

اگه اونو دیده بودی با من این شعرو میخوندی

یه شب داد میکشیدی نازنین چرا نموندی




حالا زیر چتر بارون بی تو خیس خیسم

زیر رگبار گلایه دارم از تو مینویسم

متن قشنگیه

مهااااااا دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 08:52 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

سلام ایرج جااااان....
خیلی خوشحال شدم دعوتم وقبول کردی اخه فکر می کردم دوست نداری بیای چون چنددفعه ی قبل دعوتت می کردم نمی یومدی...دیروزم که خواستم دعوتت کنم گفتم این اقاااهه که ازمن خوشش نمی یاد پس چرادعوتش کنم اما گفتم یه باردیگه امتحان کنم..فکرمی کردم یه اقایی باشخصیت مغروروازخودراضی باشی...منوببخش بخاطرطرز فکربچه گانم...همیشه منتظرحضورت هستم...می خواااام اگه اجازه بدیدلینکتون کنم ممنون می شم...

سلام
چرا همچین طرز فکری داشتی؟!!!
دفعه قبل لینک وبلاگتو نزاشته بودی خواهر گلم
اگه بری نظرات پست قبلیمو بخونی همونجا تو جواب نوشتم که لینک نزاشتی
بابت لینک ممنونم.
موفق باشی

مهااااااا یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 13:14 http://www.tanhaee935.mihanblog.com

$$$$$$$$_________$$$$$$$
$$$____$$$$______$$__$$$$
$$______$$$$____$$____$$$
$$_______$$$$__$$$____$$$
$$________$$$$_$$$____$$$
$$_________$$$$$$____$$$$
$$$________$$$$$$____$$$_____$$$$
$$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$
_$$$________$$$$$__$$$$____$$$$
_$$$$________$$$$_$$$$____$$$$
__$$$$_______$$$$_$$$____$$$
__$$$$$______$$$$$$_____$
____$$$$$$____$$$$$____$$$
________.$$$$$$$$_____$$$$$
_________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$
_______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$________$$$$$$$
__$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$
_$$_______$$$$_____$$$_____$$$
$$_______$$$$_$
$$______$$$$___$
$$$___$$$$$___$$
$$$$$$$$$$____$$___(▒)(▒)
$$$$$$$$$____$$$_(▒)(█)(▒)
_$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒)
__________$$$$
_________$$$$$__(▒)(▒)
________$$$$$_(▒)(█)(▒)
_______$$$$$____(▒)(▒)
_______$$$
______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)
___$
__$$___(▒)(▒)
_$$$_(▒)(█)(▒)
_$$____(▒)(▒)
_$$
$$ __(▒)(▒)
$$_(▒)(█)(▒)
$$__(▒) (▒)
$$
_$
_$$___(▒) (▒)
__$$_(▒)(█)(▒)
اپم بدووووبیا.منتظرتم

سلام
مرسی از دعوتت
بله حتما

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 17:32

واه واه چرا ما هر جا میریم این خاله فاطیما زودی حضور پیدا میکنه

پروووووو دوست داشتم کامنت ایرج جونو بخونم خیلـــــــــــی خوشمان اومد پیش از اینکه تو بیایی رفت کنج دلمون نشست بلههههههههه

ایرج جوووون حالا دیگه از این مدل شعرا حفظ کنم مگه اینکه دستم بهت نرسه

تازشم خاله فاطیماش من خودم زودتر بافتنی اوردم بازم دیر اومدی ها ها ها تو بلتنیستی ببافی من واردترم


و اینک باری دیگر دو دختر عمو با هم دعوا دارن..........

اره حضور به هم میرسونن
از دست شما دو تا....
فک نمیکنم بافتنی بلد باشین هیچکدومتون

فاطیما شنبه 9 دی 1391 ساعت 17:19 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلاااااااااام به داداشی ایرج خودم
خوفی؟؟

ممنووووووووووووووووووونم از شعر خوشملت
خوشمااان امد

یه دونه ااااااااااااااااااای



بابت امتیازات منفی به سمیه هم سپااااااااااااااس بی کران

از درون خرسند شدمممممممممممممممممممممممم
من عااشق امتیاز منفی به سمیه م

منم هوار تاااااااااا امتیاز مثبت بهت دادم و ثبت شد توو جاده احساس


یه سلام قند عسلی هم به نی نی عزیز تر از جاانم
واه واه...باز این خاله سمیه اومد بدون اجازه من برای این نی نی لباس خرید

دخمل نخر...نی نی نمی پووشه!!! فخط لباسایی که من بخلم میپوشه
بعلههه

تازه بافتنی من کار دسته
شال و دست کشم بافتم بلاش...بللللله

بپوووووووووووش عزیز دلممممممممممممممممممممممم


حالا یه هورااااااااااااااااااااااااااااااااا
یه جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
می کشیم تا دور همی خوش باشیم


بهترین ها برای تو داداشی خوفمممممممممممممممممم

از دست شما ها
چقد کل کل میکنید شماها
بیایین صلح کنین
ولی فاطیما فک نمیکنم بافتنی بلد باشی عمرا..

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:54

حالا که فصل دو نفره ها تمام شد
تنها، لباس زمستانیم را میپوشم
و دستانم را "ها"میکنم

جمله تلخیه..

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:53

وقتی عاشقی ...
حتی ...
صدای خش خش برگهای خزان زده
آهنگ دلنشینی دارد
انگاری روی ابرها راه میروی
میدانی ؟!
دوست داشتن ...
زیباترین کلام خداست...

مرسی قشنگه

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:53

░▒███████
░██▓▒░░▒▓██
██▓▒░__░▒▓██___██████
██▓▒░____░▓███▓__░▒▓██
██▓ ________________ ░▒▓██
_██▓▒░______________░▒▓██
__██▓▒░_________░▒▓██
___██▓▒░__________░▒▓██
____██▓▒░________░▒▓██
_____██▓▒░_____░▒▓██
______██▓▒░__░▒▓██
_______█▓▒░░▒▓██
_________░▒▓██
_______░▒▓██
_____░▒▓██

از دست تو
این قلبو از کجا اوردی

[ بدون نام ] شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:52

از زندگیت لذت ببر

چون آخر جاده تابلویی هست که نوشته :

دور زدن ممنــــوع

اره واقعا...
عمر گران به پایان میرسد روزی....

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:51

یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم…
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد

قشنگه

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:51

آטּ روز، کہ همـدیگـر را یافتـیـم
یـافتـنـماטּ هــنر نـبود !
هُـنر ایـטּ است؛ همـدیگـر را"گــم" نکنـیـــم...

جمله قشنگیه
مرسی

سمیه شنبه 9 دی 1391 ساعت 16:50

حکایت عجیبیست رفتار ما آدم ها ....

خداوند می بیند و می پوشاند ,

مردم نمی بینند ...

و فریاد می زنند ....!

واقعا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد