مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

بــــــــــاران

کـشـتـی نـسـاز ای نــوح طــوفـان نخواهد آمد
بـر شــوره زار دلــهــا بــــــــــاران نـخـواهد آمد
شــایــد خـــدا بـه شــعــرم لــبخند زند ولیکن
جائی که سفره خالیست مـهـمـان نخواهد آمد
رفـتـی کــلاس اول ایــن جــملــه را عوض کن
آن مـــــرد تــا نــیــایــد بــــــــــاران نخواهد آمد ...

 
با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی .عاشقت شده است
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله قفسی عاشقت شده است
آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کندچه کسی عاشقت شده است
***
شاید که تو آمدی و دیدی خوابیم
از خیر تماممان گذشتی آقا...
نظرات 79 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 اسفند 1392 ساعت 11:51

باران چیست؟

باران چیست؟

جز تکرار یکریز قطره‌های عشق

باران چیست؟

جز تکه‌های خیس دل ابرها

چه کسی می‌فهمد

تداوم ریزش یک دل را

چه کسی با آغوش باز زیر باران می‌میرد

جز من

نه نه هیچ کس زیر باران نمی‌میرد

تنها من زیر باران می‌میرم

میان چشمان من و دیدگان ابرها

دویدنی بی پایان است

دلم و چشمانم تندتر می‌بارند و چشمان ابرها

به گرد پای دلم نمی‌رسند

دلم خیس و ابریست

و ابر خیس تکه‌های دلش را چه آسان می‌بخشد!

و قطره‌های باران بین دلم و چشمانم حلقه می‌زنند همیشه ...
....

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را
اینگونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی می بینیم
ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

باران یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 01:35

بنده از خدا پرسید :

چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد ؟

خدا پاسخ داد : کودکی شان


این که از کودکی شان زود خسته می شوند و عجله دارند تا بزرگ شوند، بعد دوباره پس از مدتی آرزو می کنند که ای کاش کودک بودند .

این که سلامت خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند و بعد از مدتی دوباره پول هایشان را می دهند تا سلامت خود را به دست آورند .

این که با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند. بنا براین نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.

این که به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

پس از خداوند پرسید : در مقام پروردگار می خواهی بنده هایت کدام درس های زندگی را بیاموزند ؟

خدا وندگفت :


بیاموزند که نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد، تنها کاری که می توانند بکنند این است که خودشان او را دوست بدارند .

بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم هایی عمیق در قلب کسانی که دوستشان داریم ایجاد کنیم، اما سال ها طول می کشد تا این زخم ها را التیام بخشیم .

بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که به کمترین ها نیازمند است .

بیاموزند انسان هایی هستند که ما را دوست دارند فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان رابیان کنند .

بیاموزند که دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند اما به همان یک نقطه دو دید مختلف داشته باشند .

بیاموزند کافی نیست که فقط دیگران را ببخشند بلکه باید بتوانند خود را نیز ببخشند .

پس بنده بار دیگر از خداوند پرسید :

آیا چیز دیگری هست که دوست دارید بنده هایتان بدانند ؟

و خداوند فرمود :

فقط این که بدانند که من هستم ... همیشه و همه جا

باران یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 01:31

عالمی از دانش آموزش پرسید: چند سال است که برای طلب علم نزد من آمده ای ؟

دانش آموزگفت: ۳۳ سال

عالم گفت : آن هشت چیز که در این ۳۳ سال آموخته ای برایم بیان کن

دانش آموز گفت: اول : به مردم نگاه کردم دیدم هر کس محبوبی

دارد ولی هنگامی که محبوبش می میرد او را در قبر تنها می گذارد٬ لذا من

نیکی ها را محبوب خود قرار دادم تا مرا در قبر رها نکنند و تنها بمانم.

ممنون

باران یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 01:28

من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
به دل خسته ما صبر و قرارى آقا
حیف سالیکه گذشت و خبرى ازتو نشد
هوس آمدن، این جمعه ندارى آقا
درهیاهوى شب عید توراگم کردیم
غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا


یا رب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة

عالی
خیلی جمله قشنگیه

باران یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 01:22

پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....

با تو رازی دارم !..

اندکی پیشتر اَی ..

اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.

... زیر چشمی به خدا می نگریست !..

محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .

نازنینم اَدم!!. قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید !!!..

یاد من باش ... که بس تنهایم !!.

بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!

به خدا گفت :

من به اندازه ی ....

من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...

به اندازه عرش ..نه ....نه

من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!

اَدم ،.. کوله اش را بر داشت

خسته و سخت قدم بر می داشت !...

راهی ظلمت پر شور زمین ..

طفلکی بنده غمگین اَدم!..

در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...

زیر لبهای خدا باز شنید ،...

نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...

نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...

که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!

نازنینم اَدم .... نبری از یادم ...

باران یکشنبه 25 اسفند 1392 ساعت 01:21

ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه ناراحت نمیشوم...

خداوند اینجاست

اشکهای مرا پاک می کند...

چون قلب من خانه ی خداست

ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم اما هرگز در سقوط تنها نمی مانم .

خداوند هست و مرا بلند می کند...

چون قلب من خانه ی خداست

شاید گاهی رنج بکشم اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمی مانم.

پروردگار مرا از رنجها رها می کند....

چون قلب من خانه........

ممنون

[ بدون نام ] جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 21:07

تــب و تـــاب غــم عشـقـت دل دریـــــا طـلبد
هر تـنـک حوصله را طـاقت این طــــوفان نـیست
" سایه " صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجــــرای من و معشــــوق مـرا پایان نیست

رهگذر پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 21:17

الهی، اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرینتر است.

الهی، همه گویند خدا کو، من گویم جز خدا کو.

الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم.

الهی، همه از تو دوا خواهند، من از تو درد.

الهی، ما را یارای دیدن خورشید نیست؛ دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم؟

الهی، همه گویند بده، من گویم بگیر.

الهی، همه سر آسوده خواهند و من دل آسوده.

الهی، اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی.

الهی، وای برمن اگر دانشم رهزنم شود.

الهی، انگشتری سلیمانی ام دادی، انگشت سلیمانی ام ده!

الهی، اگر ستارالعیوب نبودی، ما از رسوایی چه میکردیم.

الهی، اثر و صنع توام، چگونه به خود نبالم.

الهی، خنک آن کس که وقف تو شد.

الهی، پیشانی بر خاک نهادن آسان است دل از خاک برداشتن دشوار است.

الهی، آن که تو را دوست دارد چگونه با خلقت مهربان نیست.

الهی، من واحد بی شریکم چگونه تو را شریک باشد.

الهی، چه رسواییی از این بیشتر که گدا از گدایان گدایی کند.

الهی، همه از مردن می ترسند، و من از زیستن، که این کاشتن است و آن درویدن.

الهی، بدان بر ما حق بسیار دارند تا چه رسد به خوبان.

الهی، استغفار خواستن غفران توست، با خاطره گناه چه کنیم؟

الهی، آن که در نماز جواب سلام را نمی شنود، هنوز نمازگزار نشده. ما را با نمازگزاران بدار!

الهی، نمی گویم که از دوستانم، ولی شکر که از دشمنان نیستم.

الهی، ما هر چه کنیم کم است و تو هر چه دهی بسیار.

الهی، از گناه این و آن رنج میبرم که از چون تویی روی گردانیدند.

الهی، از دردم خرسندم که درمانش تویی.

الهی، اگر من مال می یافتم و حال نمی یافتم، از حسرت چه می کردم.

الهی، اعیانتر از من کیست که با تو همنشینم.

الهی، تو که یوسف آفرینی من از زلیخا کمتر باشم، و تو که لیلی آفرینی من مجنون تو نباشم؟!

الهی، شنیدم که فرمودی: چه کنم با مشتی خاک، مگر بیامرزم.

الهی، اگر من بنده نیستم تو که مولای من هستی.

شبنم وروجک2جاده پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 20:28

سلام داداشی خوبی؟

امروز حرم بودم 6سالگرد پسرخالم بود حرم بودم برات خیلی دعا کردم داداشی

بهترین ارزوها مال تو...{گل}

خیلی خیلی ممنونم
دست گلت درد نکنه
خیلی خوشحالم کردی

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:32

برای خودت دعا کن :
کــه آرام باشی وقتی طوفان می آید تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامــش تــو آرام بگیردــ
تــا صــبور باشی آنقدر صــبور تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند وخـورشیـد دوباره بتابدــ
تــا خـورشیـد رابـهتر بشناسی بتوانی هم صحبتش باشی و صبح ها برایش نــان تــازه بگــیری
سر سفره خورشـید بنشینی و چای آسمـانـی بنوشـی...
تــا همه ی شب هایت مــاه داشته باشد چون در تاریکی محض راه رفتن خیـلی خطرناک است
مــاه چراغ کوچکی است که روشـن شـده تا جلـوی پایت را ببینی...
تــا همیشه جلوی پایت را ببینی آخر راهی که باید بروی خیلی طولانی است خــیلی چاله چوله
دارد دام های زیادی در آن پهن شده است و باریکه های خطرناکی داردــ...
تــا پاهایت خسته نشوند وبتوانی راه بیایی چون هــر جای راه بایستی مــرده ای و مرگی که با
وجود نفس کشیدن به سراغ آدم بیاید خیلی دردناک است هیــچ وقــت خودت را به مردن نــــزن
برای خودت دعا کن که زنده بمانی باید همیشه با خـداوند در تماس باشی تا به تو بیداری دهد
بیداری هایی آمیخته باروشـنایـی صــدا نــور حـرکت توباید از خـداوند شادمانی طلب کنی همیشه
سهمت را بخواه و بیشتر از آنـچه که به شادمانی ارزانی مـی شود در دنیا شــادمـانـی بیافرین
تا دیگران هم سهمشان را بگیرند ...

"و من یتوکل علی الله ، فهو حسبه"

متن خیلی قشنگیه
ممنونم

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:28

تا زمانی که نفس می کشی و قلبت میتپه
بدان خداوند هنوز از تو نا امید نشده
پس تو هم ناامید نباش
حرکت کن و بدان که قابلیت تو بیش از اکنون توست ...

****************************
راز یک زندگی زیبا این است:
"که امروز با خدا گام برداری و برای فردا به او اعتماد کنی..."

ربنا علیک توکلنا والیک انبنا و الیک المصیر

فاطیما چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:25 http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

سلام عزیزم
دعوتی به آخرین دل نوشته ی امسالم
جاده احساس با " خاطرات پایانی یک سال " به روز شد
منتظر آخرین برگ ِ احساست در دفتر یک ساله ی جاده ی احساسم هستم
پیشاپیش بهارت مبارک
هر چی آرزوی خوب ِ مال تــــو[گل]

سلام
چشم میام
راستی در مورد مشکل وبلاگت یه راهنمایی واست نوشتم ببین حل میشه

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:24

خانه آرزوهایم
کلبه ای است کوچک در دشت شقایقها
که تو را کم دارد
راستی کی می آیی ؟
یامهدی(عج)

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

جمله خیلی قشنگیه
ممنون

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:21

شاعر پس کوچه های زندگی

عابر راه قشنگ بندگی

عازم پرواز تا عرش خدا

دستهایت بال پرواز دعا

بر سر سجاده مهتابیت

در نیایش های پاک و آبیت

کن دعایم مهربان آشنا

چون اجابت می کند از تو خدا

****************************

گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران
وخدایی که زلال تر از باران است...

**************************

در انتهای شب نگرانی هایت را به خدا بسپار و آسوده بخواب او بیدار است...

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:18

خداوندا
اگر ندانستم از تو چه بخواهم و از درخواست خودم حیران بودم ؛ تو مرا به آن چه صلاحم هست رهنمون باش.و دلم را بدانچه رستگاری من در آن هست؛متوجه فرماکه چنین کاری از توشگفت آور نیست و از کفایت های توناساخته نمی باشد.
« نهج البلاغه » خطبه ۲۱۸

*****************************

از امام صادق (ع)فرمود: هیچ چیزى نیست جز اینکه براى آن حدى است - رواى گوید: - عرض کردم فدایت شوم حد توکل چیست ؟ فرمود: یقین . عرض کردم : حد یقین چیست ؟ فرمود: حد یقین آن است که با وجود خداوند از هیچ چیز نترسى .

******************************

مولا علی (ع):
مردن نه خوار شدن! و بى باکى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مکن، و چون به زیانت گردید غم مخور، که به هر دوى آن آزمایش شوى.

جملات گهر بار و زیباییه

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:15

سختی های زندگی ات را

با آرامش ،

تدبیر و شجاعت

پشت سر بگذار

زیرا میدانی

"خدا "

درسی بیش از ظرفیت تو

به تو نمیدهد...

*********************


خـوشبختـی همـون لـحظه ایسـت کـه احسـاس می کنی
`خـــداوند`
کـنارت نشسـته و تـو به احترامـش از گـناه فاصـله می گیری...

خـــداوند`
کـنارت نشسـته و تـو به احترامـش از گـناه فاصـله می گیری...

خیلییییییی زیباست
ممنون

باران چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 01:07

سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری...

گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران ،خبر گمشده ای می جویی؟

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست و در همین نزدیکی هاست...؟

خدایی است که از روز ازل ناپیداست و در همین نزدیکی هاست

خیلی زیباست

شبنم وروجک2جاده سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 19:26

سلام داداش گلم خوبی؟

خواهش میشه کاری نکردم ایشالله به هرچی از خدا میخوای برسی داداشی

بهترین ها مال تو.......{گل}

ممنون از ارزوی قشنگت

زهره دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 23:15 http://tanhaman89.blogfa.com/

ووووای منم دلم کیک خواس....
تولد
تولد
توووووودت
مباااااااااااااااااااااااااااااااارک...
امیدوارم منو ببخشی
داداشی برات بهترینو میخوام..ایشالا به هرچی میخوای برسی...

مرسی

زهره دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 23:11 http://tanhaman89.blogfa.com/

تووووووووووووووولدت مبااااااااااااااااااااااارک....
هووووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااا...
دست دست دست.....
جیغغغغغغغغغغغغ........
داداشی تولدت مباااااااااااااااااااااارک
ایشالا 100000000000000000سال زنده باشییییی
دادا ایرج شرمنده دیروز نبووودم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد