مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

مرا به ساحل باران ببر دلم تنگ است

حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر

آه

 

او یک نگاه داشت به صد چشم می نهاد

 او یک ترانه داشت به صد گوش می سرود
 من صد ترانه خواندم و نشنود هیچکس
 من صد نگاه داشتم و دیده ای نبود...
------------------------------------------------

دستم بوی گل می داد
 مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند
 اما هیچ کس نگفت که شاید گلی خسته باشم !!
-------------------------------------------------------
 چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
 چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد
 پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
 چه رها ، چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
-----------------------------------------------------

 خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
 نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
 تمام شب به خیال تو رفت و ، می دیدم
 که پشت پرده اشکم؛ سپیده سر می زد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد